picap picap .

picap

چه خارها كه زحسرت شكست در دل ريشم . . .  چو ديدمت كه چو گل سر به سينه ي دگراني




گذشتم از تو كه اي گل چو عمرِ من گذراني


چه گويمت كه به باغِ بهشتِ گمشده ماني



به دورِ چشم تو هرچند دادِ دل نستاندم


برو كه كام دل از دورِ آسمان بستاني



گذاشتم به جگر داغِ عشق و از تو گذشتم


به كامِ من كه نماندي، به كامِ خويش بماني



بهار عمر مرا گر خزان رسيد تو خوش باش


كه چون هميشه بهار، ايمن از گزند خزاني



تو غنچه بودي و من عندليبِ باغ تو بودم


كنون به خواري ام اي گلبنِ شكفته چه راني



به پاس عشق، زبد عهدي ات گذشتم و دانم


هنوز ذوقِ گذشت و صفاي عشق نداني



چه خارها كه زحسرت شكست در دلِ ريشم


چو ديدمت كه چو گل سر به سينه ي دگراني




(هوشنگ ابتهاج)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۵۰ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

طفلي به نام شادي ، ديريست گمشده است . . . هركس از او نشاني دارد ، ما را كند خبر !




طفلي به نام شادي ، ديريست گمشده است


با چشمهاي روشن براق


با گيسويي بلند به بالاي آرزو


هركس از او نشاني دارد


ما را كند خبر


اين هم نشان ما :


يك سو خليج فارس ، سوي دگر خزر




(شفيعي كدكني)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

اي كاش از تو هيچ نمي گفتم اش، ببين! . . .  دريا هم اينچنين كه من ام، بردبار نيست




اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است


دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است



اكسير من! نه اينكه مرا شعر تازه نيست


من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است



دريا و من چه قدر شبيهيم- گرچه باز،


من سخت بي قرارم و او بي قرار نيست



با او چه خوب مي شود از حال خويش گفت


دريا كه از اهالي اين روزگار نيست!



امشب ولي هواي جنون موج مي زند


دريا سرش به هيچ سري سازگار نيست



اي كاش از تو هيچ نمي گفتم اش، ببين!


دريا هم اينچنين كه من ام، بردبار نيست




(محمدعلي بهمني)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

آوازِ عاشقانه ي ما در گلو شكست . . . حق با سكوت بود، صدا در گلو شكست




آواز عاشقانه ي ما در گلو شكست


حق با سكوت بود، صدا در گلو شكست



ديگر دلم هواي سرودن نمي كند


تنها بهانه ي دل ما، در گلو شكست



سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم


آن گريه هاي عقده گشا در گلو شكست



اي داد،كس به داغ ِ دلِ باغ، دل نداد


اي واي، هاي هايِ عزا در گلو شكست



آن روزهاي خوب كه ديديم، خواب بود


خوابم پريد و خاطره ها در گلو شكست



«بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت


«آيا» زياد رفت و «چرا» در گلو شكست



فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند


نفرين و آفرين و دعا در گلو شكست



تا آمدم كه با تو خداحافظي كنم


بغضم امان نداد و خدا... در گلو شكست





(قيصر امين پور)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

و دل ات كبوتر  آشتي ست در خون تپيده به بام تلخ . . . با اين همه چه بالا ، چه بلند پرواز مي كني..!




مرا تو بي سببي نيستي


به راستي صلت كدام قصيده اي


اي غزل؟


ستاره بارانِ جوابِ كدام سلامي


به آفتاب


از دريچه ي تاريك؟



كلام از نگاهِ تو شكل مي بندد


خوشا نظر بازيا كه تو آغاز مي كني!


  . . .


پسِ پشتِ مردمكان ات


فرياد كدام زنداني ست كه آزادي را


به لبانِ بر آماسيده گلِ سرخي پرتاب مي كند؟


ورنه اين ستاره بازي


حاشا


چيزي بدهكار ِ آفتاب نيست.


. . .


نگاه از صداي تو ايمن مي شود


چه مومنانه نام  مرا آواز مي كني!


. . .


و دل ات كبوتر  آشتي ست


در خون تپيده به بام تلخ


با اين همه


چه بالا


چه بلند پرواز مي كني..!



(احمد شاملو)

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

آنچه بر جاي مي ماند، ردپايي است و خاطره اي كه هر از گاهي پس مي زند مثل نسيم  پرده هاي اتاقت را . . .




دنيا كوچك تر از آن است،


كه گم شده اي را در آن يافته باشي.


هيچ كس اينجا گم نمي شود!


 آدمها به همان خونسردي كه آمده اند ،


چمدانشان را مي بندند و ناپديد مي شوند.


يكي در مه،


يكي در غبار،


يكي در باران،


يكي در باد،


و بي رحم ترينشان در برف.


آنچه بر جاي مي ماند،


ردپايي است،


و خاطره اي كه هر از گاهي،


پس مي زند مثل نسيم


پرده هاي اتاقت را . . .




(عباس صفاري)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

در عمق آرزوي من همين و بس كه در وجودت خانه اي داشته باشم حتي به مساحت يك ياد



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۴ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

فكر شروع ديگري با همه ويران شدنم . . . تا شوم از اشك تهي ، در پي باران شدنم




فكر شروع ديگري با همه ويران شدنم


تا شوم از اشك تهي، در پي باران شدنم



چهره‌ام آرام مبين ، داغ نشانم به جبين


آه اگر شعر دهد فرصت توفان شدنم



كاش غزل چشمه شود، گرم بجوشد ز جنون


ورنه در اين فصل سكون، غرقه‌ي طغيان شدنم



خاطره با واژه كند ، تلخ برايم گذر


عشق به دادم برسد، وقت پشيمان شدنم



گويدم از شكفتگي، رغم جمود و خفتگي


طي شدن فاصله‌ها، نزد تو مهمان شدنم



سبز از آواز بهار، پنجره گل داد سپيد


رنگ از اندوه پريد، برد به حيران شدنم



آرش از افسانه برون آمد و گفت، مژده‌گون


 نيست از امروز دگر نيت پنهان شدنم



سايه اگر چيره شده، نور اگر تيره شده


مثل حقيقت پس از اين، در پي حيران شدنم



شهر پر از كاوه شد و عشق رهيد از سكون


گفت از اين پس نبود طاقت كتمان شدنم



ديو ولي بيرون شد از قلب شبان كينه جو


نعره زد «از عشق مگو من پي يزدان شدنم»


...


سال به سال، آرزو پير شد و رفت زمان


 وه چه عجب! باز چنين فكر بهاران شدنم



فكر شروع دگرم، خاطره فرسود مرا


كاش از او درگذرم! گرچه به پايان شدنم



باز زمستاني‌ام و خاطره‌ها يخ زده‌اند


آب شوند باز ، چه تلخ !



در پي باران شدنم . . .




(ويدا فرهودي)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

Love : Everything . . . Everywhere  (سري سوم)




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

Love : Everything . . . Everywhere  (سري دوم)


 




برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۲ توسط:picap موضوع: نظرات (0)