ساقيا در ساغر هستي شراب ناب نيست
وآنچه در جام شفق بيني به جز خوناب نيست
جلوه صبح و شكرخند گل و آواي چنگ دلگشا باشد
ولي چون صحبت احباب نيست
زندگي خوش تر بود در پرده وهم و خيال
صبح روشن را صفاي سايه مهتاب نيست
گر تو را با ما تعلق نيست ما را شوق هست
ور تو را بي ما صبوري هست ما را تاب نيست
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۱۱ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
به لب هايم مزن قفل خموشي
كه در دل قصه اي نا گفته دارم
ز پايم باز كن بند گران را
كزين سودا دلي آشفته دارم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۱۰ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
عاشقت خواهم ماند بي آنكه بداني
دوستت خواهم داشت بي آنكه بگويم
درد دل خواهم گفت بي هيچ كلامي
گوش خواهم داد بي هيچ سخني
در آغوشت خواهم گريست بي آنكه حس كني
در تو ذوب خواهم شد بي هيچ حرارتي
اينگونه شايد احساساتم نميرد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۰۹ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
گفتم خموش " آري " و همچون نسيم صبح
لرزان و بيقرار وزيدم به سوي تو
اما تو هيچ بودي و ديدم هنوز هم
در سينه هيچ نيست به جز آرزوي تو
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۰۹ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
با من باش , با من بيا و بمان , كه من بدون تو
به روزگار , تلخ , سرد , اندوه وار
فقط نگاه ميكنم...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۰۷ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
گرچه دوري زبرم،همسفر جان مني،قطره اشكي و در ديده گريان مني،اين مپندار كه يادت برود از نظرم،خاطرت جمع كه در قلب پريشان مني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۰:۰۵ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)