picap picap .

picap

. . . هنوز تمامي گناه اين است ، كه در آغوش تو آرام گيرم

image by fotos.blogfa.com

 

وقتي كمي دورتر

 

تمامي جهان اين است

 

كه حوا به آدم سيب مي دهد

 

همين نزديكي

 

هنوز گناه اين است

 

كه در آغوش تو آرام گيرم

 

و بگويم چه خسته ام

 

از شنيدن جنگل كه تبر

 

تبر

 

مي ميرد

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۱۱ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

. . . پاسخ !

image by fotos.blogfa.com

 

هيچ مي داني چرا ، چون موج

 

در گريز از خويشتن پيوسته مي كاهم ؟

 

- زانكه بر اين پرده ي تاريك

 

اين خاموش نزديك

 

آنچه مي خواهم نمي بينم

 

و آنچه مي بينم نمي خواهم

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۱۰ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

. . . دستهايم تن ديگري برايت مي آفرينند

image by fotos.blogfa.com

 

دستهايم

 

پرده از وجودت كنار مي زنند

 

در برهنگي ديگري مي پوشانند تو را

 

تن هاي ديگري را در تنت باز مي يايند

 

دستهايم

 

تن ديگري برايت مي آفرينند

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

. . . تو مرگ من بودي

image by fotos.blogfa.com

 

 

تو مرگ من بودي

 

 

مي توانستم تنها تو را داشته باشم

 

 

زماني كه همه چيز  از دستم رفت

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

خدايا تو داني كه اين مهرباني شده دشمن جاوداني من...




از محبت بس كه ديدم رنج و محنت


فرق محنت را ندانم از محبت


خدايا تو داني كه در زندگاني


چه كرده به من مهرباني من


خدايا تو داني كه اين مهرباني


شده دشمن جاوداني من



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۸ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

I loved you...



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

پـيشي غمگـــين ...  پـيشي تنهــــــا



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

نيمه شب آواره و بي حس وحال ... در سرم سوداي جامي بي زوال




نيمه شب آواره و بي حس و حال .... درسرم سوداي جامي بي زوال

پرسه اي آغاز كرديم در خيال ....  دل به ياد آورد ايام وصال

از جدايي يك دو سالي مي گذشت .... يك دو سال ازعمررفت و برنگشت

دل به ياد آورد اول بار را .... خاطرات اولين ديدار را

آن نظربازي و آن اسرار را ....  آن دو چشم مست آهووار را

همچو رازي مبهم و سر بسته بود .... چون من از تكرار او هم خسته بود

آمد و هم آشيان شد با من او .... هم نشين و هم زبان شد با من او

دامنش شد خوابگاه خستگي .... اينچنين آغاز شد دلبستگي

واي از آن شب زنده داري تا سحر .... واي از آن عمري كه با او شد بسر

مست او بودم زدنيا بي خبر ....  دم به دم اين عشق مي شد بيشتر

آمد و در خلوتم دمساز شد .... گفتگوها بين ما آغاز شد



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۶ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

هزاران ناخدا گم شد در اين درياي طوفاني...




شبست و قايقم بشكسته درياست طوفاني

ز هر موجي به گوشم ميرسد بانگ پريشاني

ره منزل نمي دانم ز غوغاي گرفتاري

چو مرغي آشيان گم كرده در شبهاي باراني

لبم مي خندد و دل در حصار سينه مي گريد

ببين در برق چشمم آشكارا اشك پنهاني

تو شبها نيستي تا ببيني من با خود عالمي دارم

گهي از فيض مد هوشي گهي از شكر حيراني

به ساحل اميد ما را برد لطف خدا و گرنه

هزاران ناخدا گم شد در اين درياي طوفاني



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

شايد اين بار دستم به آرزو يم برسد...




دست هايم به آرزو يم نمي رسند


آرزو يم بسيار دور


ولي درخت سبز صبرم مي گويد


اميدي هست ،خدايي هست


اين بار براي رسيدن به آرزو يم


يك صندلي زير پايم مي گذارم


شايد اين بار دستم به آرزو يم برسد



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۷:۰۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)