picap picap .

picap

گاهي نياز داري به يه آغوش بي منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد



گاهي نياز داري به يه آغوش بي منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...كه وقتي تو اوج تنهايي هستي ، با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستي !؟



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

گاهي دلت بهانه هايي مي گيرد كه خودت انگشت به دهان مي ماني ...



گاهي دلت بهانه هايي مي گيرد كه خودت انگشت به دهان مي ماني...
گاهي دلتنگي هايي داري كه فقط بايد فريادشان بزني اما سكوت مي كني ...
گاهي پشيماني از كرده و ناكرده ات...

گاهي دلت نمي خواهد ديروز را به ياد بياوري انگيزه اي براي فردا نداري و حال هم كه...
گاهي فقط دلت ميخواهد زانو هايت را تنگ در آغوش بگيري و گوشه اي گوشه ترين گوشه اي...! كه مي شناسي بنشيني و"فقط" نگاه كني...
گاهي چقدر دلت براي يك خيال راحت تنگ مي شود...

گاهي دلگيري...شايد از خودت...شايد...



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

من گريزانم از اين خسته ترين شكل حيات (كه به اجبار به پايم بستند)



من گريزانم از اين خسته ترين شكل حيات

و از اين غربت تلخ

كه به اجبار به پايم بستند

مي گريزم از شب

مي گريزم از عشق

و تو اي پاك ترين خاطره ها

همه جا در پي تو مي گردم



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۴ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

زلال كه باشي ديگران سنگ هاي كف رود خانه ات را مي بينند ...! بر ميدارند و نشانه ميروند درست سوي خودت.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

زنــانگــي را دوســت دارم به دليــل وســعت و بي كرانگــي روح زنانـــه . . .


زنانگي را دوست دارم


به دليل وسعت و بي كرانگي روح زنانه


كه همه چيز را مي آزمايد


و مخاطب زشت ترين فحش ها


و زيباترين شعرها


و گنگ ترين احساسات


و مخوف ترين ترسهاي مردانه ست...




زنانگي يعني يك منحني سينوسي ابدي


با محور مختصاتي n بعدي


و ضرب بي نهايت احساس


و تفريق آگاهانه منطق


 و جمع اضدادي گيج كننده


و تقسيم دردناك سلولهاي بدن


با موجودات آينده





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

هميشه اسم تو بوده ، اول و آخر حرفام . . . بس كه اسم تو رو خوندم ، بوي تو داره نفسهام



اي چراغ هر بهانه از تو روشن ، از تو روشن


اي كه حرفاي قشنگت ، منو آشتي داده با من


من و گنجشكاي خونه ، ديدنت عادتمونه


به هواي ديدن تو ، پر مي گيريم از تو لونه


باز ميايم كه مثل هر روز ، برامون دونه بپاشي


منو گنجشكا مي ميريم ، تو اگه خونه نباشي


هميشه اسم تو بوده ، اول و آخر حرفام


بس كه اسم تو رو خوندم ، بوي تو داره نفسهام


عطر حرفاي قشنگت ، عطر يك صحرا شقايق


تو همون شرمي كه از اون ، سرخه گونه هاي عاشق


شعر من رنگ چشاته ، رنگ پاك بي رياي


بهترين رنگي كه ديدم ، رنگ زرد كهربائي






برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۲ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

پس به نــام زندگـــي  ، هرگـز مگـــــــو هرگــز . . .

 



سپيده كه سر بزند


در اين بيشه زار خزان زده


شايد گلي برويد


مانند گلي كه در بهار روئيده


پس به نـام زندگي


هرگـز مگــــو هرگـز



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۱ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

آرزويم برايت اين است : در ميان مردمي كه مي دوند براي زنده بودن ، آرام قدم برداري براي زندگي كردن...



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۱ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

اين همه غصه و غم اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه ميوه يك باغند ؛ همه را با هم و با عشق بچـين ..




آسمان را بنگر كه بعد صدها شب و روز 


مثل آن روز نخست گرم و آبي و پر از مهر ، به ما مي خندد !


يا زميني را كه دلش از سردي شبهاي خزان ، نه شكست و نه گرفت !


بلكه از عاطفه لبريز شد و نفسي از سر اميد كشيد


و در آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد زير پاهامان ريخت


تا بگويد كه هنوز پر امنيت احساس خداست


ماه من غصه چـــــرا ؟


تو مرا داري و من هر شب و روز آرزويم همه خوشبختي توست !


ماه من! دل به غم دادن و از ياس سخنها گفتن


كار آن هايي نيست كه خدا را دارند...


ماه من! غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد


يا دل شيشه اي ات، از لب پنجره عشق، زمين خورد و شكست


با نگاهت به خدا، چتر شادي وا كن و بگو با دل خود كه خدا هست، خدا هست !


او هماني است كه در تارترين لحظه شب راه نوراني اميد نشانم مي داد...


او هماني است كه هر لحظه دلش مي خواهد همه زندگي ام غرق شادي باشد...


ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معني خوشبختي بودن اندوه است...


اين همه غصه و غم اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه ميوه يك باغند


همه را با هم و با عشق بچيــن...


ولي از ياد مبر پشت هر كوه بلند سبزه زاري است پر از ياد خدا


و در آن باز كسي مي خواند: كه خدا هســـت، خدا هســـت


و چــــــرا غصه؟ چـــــرا ؟




 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۶:۰۰ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

مهم نيست زندگي چقدر عجيب است . . . تا زماني كه هستيم، بايد بخنديم و سپاسگذار باشيم

 



بايد از منفي بافي دست برداريم


زندگي آنقدرها هم كه فكر مي كنيم پيچيده نيست


زندگي كوتاه است


قوانين را زير پا بگذار


به سرعت ببخش


هميشه بخند


هيچ وقت لبخند را از لب‌هايت دريغ نكن


مهم نيست زندگي چقدر عجيب است


زندگي هميشه آن طور كه ما فكر مي كنيم پيش نمي رود


اما تا زماني كه هستيم، بايد بخنديم و سپاسگذار باشيم



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۵۸ توسط:picap موضوع: نظرات (0)