زندگي دفتري از خاطره هاست ، يك نفر در دل شب ، يك نفر در دل خاك ، يك نفر همدم خوشبختي هاست، يك نفر همسفر سختي هاست...
چشم تا باز كنيم عمرمان ميگزرد ، ما همه همسفريم...
چقدر ثانيه ها نامردند
گفته بودند كه بر مي گردند
برنگشتند و پس از رفتنشان
بي جهت عقربه ها مي گردند
آه اين ثانيه هاي نامرد
چه بلايي به سرم آوردند
نه به چشمم افقي بخشيدند
نه ز بغضم گره اي وا كردند
از چه رو سبز بنامم به دروغ
لحظه هايي كه يكايك زردند
لحظه ها همهمه هايي موهوم
لحظه ها فاصله هايي سردند
آه بگذار ز پيشم بروند
لحظه هايي كه يكايك دردند