picap picap .

picap

و دل ات کبوتر  آشتی ست در خون تپیده به بام تلخ . . . با این همه چه بالا ، چه بلند پرواز می کنی..!




مرا تو بی سببی نیستی


به راستی صلت کدام قصیده ای


ای غزل؟


ستاره بارانِ جواب کدام سلامی


به آفتاب


از دریچه ی تاریک؟



کلام از نگاهِ تو شکل می بندد


خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!


  . . .


پس پشتِ مردمکان ات


فریاد کدام زندانی ست که آزادی را


به لبانِ بر آماسیده گلِ سرخی پرتاب می کند؟


ورنه این ستاره بازی


حاشا


چیزی بدهکار ِ آفتاب نیست.


. . .


نگاه از صدای تو ایمن می شود


چه مومنانه نام  مرا آواز می کنی!


. . .


و دل ات کبوتر  آشتی ست


در خون تپیده به بام تلخ


با این همه


چه بالا


چه بلند پرواز می کنی..!



(احمد شاملو)

برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۴۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)