picap picap .

picap

رویای آشنای شب و روز عمر من!..... در خواب های کودکی ام دیده ام تو را



با تیشه خیال تراشیده ام تو را


در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را


از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟


یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را


هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ


من از تمام گل ها بوییده ام تو را


رویای آشنای شب و روز عمر من!


در خواب های کودکی ام دیده ام تو را


از هر نظر تو عین پسند دل منی


هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را


زیبا پرستیِ دل من بی دلیل نیست


زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را


با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی


در هر سؤال از همه پرسیده ام تو را


از شعر و استعاره و تشبیه برتری


با هیچکس بجز تو نسنجیده ام تو را



(قیصر امین پور)



 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۵ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

سکوت کن نازنین سکوت کن... فریادت را چنین جماعت منگ ، جز به سکوت بر نخواهند تافت!



سکوت کن نازنین سکوت کن


فریادت را چنین جماعت منگ


جز به سکوت بر نخواهند تافت


آغوشت را فروگیر مهربان


بازوانت را فروگیر


نوازشی نکرده دستانت را قطع می‌کنند


تا نوازشی نکنی



(مسعود بربر)



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۴ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم ولی افسوس... او هرگز نگاهم را نمی خواند


در چشم هایم غرق شو.... و هزار و یک بار به حرمت دقایق عشق پاکی که برایت سپری کرده ام لبخند بزن


به چشم هایم نگاه کن.....آثار این چند سال عاشقیم...آنجاست!!!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

من در این گوشه که از دنیا بیرون است؛ آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست (آنچه می بینم دیوار است)



ارغوان شاخه همخون جدامانده من


آسمان تو چه رنگ است امروز ؟


آفتابی ست هوا ؟ یا گرفته است هنوز ؟


من در این گوشه که از دنیا بیرون است


آفتابی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست


آنچه می بینم دیوار است


آه این سخت سیاه ، آن چنان نزدیک است


که چو بر می کشم از سینه نفس


نفسم را بر می گرداند


ره چنان بسته که پرواز نگه


در همین یک قدمی می ماند


کورسویی ز چراغی رنجور


قصه پرداز شب ظلمانی ست


نفسم می گیرد که هوا هم اینجا زندانی ست


هر چه با من اینجاست رنگ رخ باخته است


آفتابی هرگز گوشه چشمی هم


بر فراموشی این دخمه نینداخته است


اندر این گوشه خاموش فراموش شده


کز دم سردش هر شمعی خاموش شده


یاد رنگینی در خاطر من گریه می انگیزد


ارغوانم آنجاست


ارغوانم تنهاست


ارغوانم دارد می گرید


چون دل من که چنین خون ‌آلود


هر دم از دیده فرو می ریزد


ارغوان این چه راز ی است


که هر بار بهار با عزای دل ما می آید ؟


که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است


وین چنین بر جگر سوختگان داغ بر داغ می افزاید ؟




[ با تشکر از سعید عزیز برای ارسال شعر]



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

باران که می آید... دلم سخت می گیرد، چشمم سخت می گرید و حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد



باران که می آید


حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد


تپش های قلبم به شماره می افتد


دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد


دلم سخت می گیرد


چشمم سخت می گرید


باران که می آید


لحظه هایم سالها زنده اند


پیچک یاد از ساقه های دلتنگی بالا میرود


میرود تا اوج ،میرود تا خاطره های همیشه


باران که می آید


من غرق ترانه ی سکوت می شوم


حسی تازه در رگهایم می جوشد


و قطره قطره از چشمانم نوای تنهایی می بارد


باران که می آید


دلم سخت می گیرد


چشمم سخت می گرید


و حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۲ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد



زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست

هر کس نغمه خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۱ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم . . . تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !


[ با تشکر از مهسای عزیز برای ارسال متن ]



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۱ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست . . . که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۴۰ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

گفتم: چشمم ، گفت: براهش میدار  . . . . . گفتم: جگرم ، گفت: پرآهش میدار



گفتم: چشمم   ،  گفت: براهش میدار


گفتم: جگرم   ،   گفت: پرآهش میدار


گفتم: که دلم  ،  گفت: چه در دل داری؟


گفتم: غم تو   ،   گفت: نگاهش میدار



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۳۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)

عشق یعنی مادر ، صبر یعنی یک زن ، مهر یعنی دختر ، نور یعنی خواهر



عشق یعنی مادر
صبر یعنی یک زن
مهر یعنی دختر
نور یعنی خواهر
هرچه هستی عشق،صبر،مهر یا نور

پیشاپیش روزت مبارک





برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۵:۳۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)