picap picap .

picap

بگذار سر به سینه ی من، تا بگویمت: اندوه چیست،عشق کدام است،غم کجاست؟.........



بگذار سر به سینه ی من ، تا که بشنوی


آهنگ اشتیاق دلی دردمند را



شاید که بیش ازین نپسندی به کار عشق


آزار این رمیده ی سر در کمند را



بگذار سر به سینه ی من، تا بگویمت:


اندوه چیست،عشق کدام است،غم کجاست؟



بگذار تا بگویمت:این مرغ خسته جان


عمری ست در هوای تو از آشیان جداست



دلتنگم آنچنان که:اگر بینمت به کام


خواهم که جاودانه بنالم به دامنت



شاید که جاودانه بمانی کنار من


ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت



تو، آسمان آبی آرام و روشنی


من، چون کبوتری که پرم در هوای تو



یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم


با اشک شرم خویش بریزم به پای تو



بگذار تا ببوسمت،ای نوشخند صبح


بگذار تا بنوشمت، ای چشمه ی شراب



بیمار خنده های تو ام، بیشتر بخند


خورشید آرزوی منی، گرم تر بتاب




(فریدون مشیری)




[ با تشکر از دوست عزیز (ثامن) برای ارسال شعر ]



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۳:۳۸ توسط:picap موضوع: نظرات (0)