هر چه دوست داشتید، مرا صدا کنید . . . آواره ، دربهدر ، مانند آینهای شکسته !!
تنها رد پای من میماند!
گرد و غبار جاده گلویم را نوازش میدهد
همه مرا ترک کردهاند ، جز غرور!
اعتماد میکنم تا تنها خشنودیم باشد
و جاده عروس من میشود
هر چه دوست داشتید، مرا صدا کنید
آواره ، دربهدر ، مانند آینهای شکسته!!
به تنهایی عادت میکنم
روی خاک نقاشی میکشم، با ستارگان بازی
با حرفهای ذهنم، شب را به صبح میرسانم
و اینبار با خودم هستم، از هیچکس تقاضا نمیکنم!
بر روی سنگ قبرم ، حکاکی کنید
جسمی در خاک خفته ، و روحی در حال پرسه زدن
و یادداشت برمیدارم
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: