من از آرزوهای به بلوغ نرسیده در کودکی مرده ، از تنهایی ، از شکستن دلها شکــوه هـــا دارم . . .
من از آرزوهای به بلوغ نرسیده
در کودکی مرده
از تنهایی
و از خاطرات پرپر شده
از شکستن دلها
از تن های از پشت خنجر خورده
شکــوه هـــا دارم
* * *
افسوس که تنهاییم را کسی صدا نزد
دریغا که نامم را کسی هجی نکرد
حیف کسی از این قفس مرا رها نکرد
* * *
من از تاریکی کامل
از شب هایی که تاریکی امان ماه را بریده
از سینه با قلبی تکه تکه شده
شکــوه هـــا دارم
* * *
من از سادگی
از به نگاهی دل باختگی
شکــوه هـــا دارم
ر.الف (رهگذر)
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: