picap picap .

picap

در شبی پر ستاره و آرام دخترکی در عذاب می میرد / دخترکی در عذاب تنهایی ، غرق در التهاب می میرد



در شبی پر ستاره و آرام دخترکی در عذاب می میرد / دخترکی در عذاب تنهایی ، غرق در التهاب می میرد


در نگاه دو چشم خسته ی او زندگی موج می زد و عشق / غافل از اینکه این همه رویاست، عاقبت در سراب می میرد


چشم هایش پر ست از حسرت، حسرت لحظه هایی رویایی / چشم هایی که پر ز رویا بود ، آن زمان چون شهاب می میرد


دست های نیاز او آن وقت رو به سوی ستاره بالا رفت / دخترک در شکوه راز و نیاز لحظه ی استجاب می میرد


و پریشان و خسته و غمگین در خیالش که اشتباهم چیست ؟/ این جه جرمی ست هر زمان احساس در همین ارتکاب می میرد


زیر آوار غصه ها خم شد، آهی از عمق قلب او برخاست / بی خبر از همینکه جرمش چیست، پاسخی بی جواب می میرد


بعد از آن لحظه های بارانی چهره اش را کشید و قابش کرد / زیر آن هم نوشت این چهره زیر آوار قاب می میرد


آسمان پر از ستاره و صاف از ستاره، تهی شد و غمگین / زیر رگبار آسمان آن شب، دخترکی در عمق خواب می میرد





برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۹:۱۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)