. . . سکوت علامت آرامش نیست

به گمانم باید
برای آرامش مادرم
دعای گریه و گیسو بران باران را به یاد آورم
دلم می خواست بهتر از اینی که هست سخن می گفتم
وقتی که دور از همگان
بخواهی خواب عزیزت را برای آینه تعبیر کنی
معلوم است که سکوت علامت آرامش نیست
آسوده باش حالم خوب است
فقط در حیرتم
که از چه هوای رفتن به جایی دور
هی دلم بی قرارم را پی آن پرنده می خواند
به خدا من کاری نکرده ام
فقط لای نامه هایی به او
گلبرگ تازه ای کنار می بوسمت جا نهاده و بسیار گریسته ام
چرا از این که به رویای آن پرنده ی خاموش
خبر از باغات آینه آورده ام،سر زنشم می کنید !؟
خب به فرض که در خواب این چراغ هم گریه ام گرفت
باید بروید تمام این دامنه را تا نمی دانم آن جا
پر از سایه سار حرف و حدیث کنید !؟
یعنی که من
فرق میان دعای گریه و گیسو بران باران را نمی فهمم ؟!
خسته ام ،خسته ...
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: