این چنین بود که ساده از دل خویش گذشتم.....
همه چیز را ساده می پنداشتم تا اسیر پیچیدگی ها نباشم
این چنین بود که ساده از دل خویش گذشتم
حیف نمی دانستم سادگی بهایی عجیب گران دارد
و امروز دلم را به سادگی مثل کودکی گم می کنم
باران می آید و دلم چون قطره ای آب می شود و در دل زمین می رود
اشک می ریزم و دریای غم دلم را غرق می کند
دل من دیگر دل نیست
خرابه ای از پای بست ویران است
چشمانم را می بندم
بی خبر از اینکه خواب چشمانم را کسی در ناباوریم ربود
سادگی ، باران ، اشک
حرف حساب من با شماست
چرا هیچ کس به من نگفت
مواظب دلت باش ...؟!
* ستاره *
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: