خواب بودم خواب هایم آبی آبی شدند ... انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت
انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت
یک نفر از رد پای مانده ام ترسید و رفت
تا به آن دم هیچ کس تنهاییم را باور نداشت
یک نفر با یک نظر تنهاییم فهمید و رفت
کس لبان تلخ من را لحظه ای خندان ندید
یک نفر از تلخی لبهای من خندید و رفت
گریه هایم گونه هایم را همان شب زیر باران خیس کرد
یک نفر از خشکی چشمان من گریید و رفت
خواب بودم خواب هایم آبی آبی شدند
انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: