من دوست دارم که در همه چیز مانند تو باشم.... حتی در دوست داشتن!
دیروز با نشان حضورت زنده شدم
و امروز نشان حضورت را که دیدم به خود لرزیدم
دیروز با خیال حضورت به اوج دوردست های عاشقی رفتم
و امروز تو را که درکنار خود دیدم
در پستی نمناک وحشتی سیاه فرو رفتم
امروز تو با من گفتی که : مثل سابق نیستی!
گفتی : تو دیگر دوستم نداری!
نمی دانم! شاید هم وقتی تو نبودی
معنی دوست داشتن تغییر کرد
آری! در این سالها چیزهای زیادی تغییر کرد
معنی دوست داشتن! دلتنگی! و خیلی چیزهای دیگر
من دوست داشتن تو را که دیدم
دریافتم که دوست داشتن آنچه من می پنداشتم نبود
تو به من آموختی که برای دوست داشتن نباید وفا کرد
برای دوست داشتن نباید همیشه به یاد یکدیگر بود
می توان دوست داشت و فراموش کرد
می توان دوست داشت و دل شکست
می توان دل شکسته را تنها گذاشت
آری! تو خود به من این معنی را آموختی
و من دریافتم که این معنی واقعی دوست داشتن است
و من دوست دارم که در همه چیز مانند تو باشم
حتی در دوست داشتن
برچسب: ،