picap picap .

picap

دیدگان تو در قاب اندوه ، سرد و خاموش خفته بودند ، زودتر از تو ناگفته ها را ، با زبان نگه گفته بودند


دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند


از من و هر چه در من بود

می رمیدی ، می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

می کشیدی ، می کشیدی


آخرین بار ، آخرین بار

خرین لحظه تلخ دیدار

سربسر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را


باز خواندی ، باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی


گرچه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چستی تو ؟ کیستی تو ؟



" فروغ فرخزاد "



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۳:۵۹ توسط:picap موضوع: نظرات (0)