picap picap .

picap

خنده کرد و دل ز دستانم ربود ، تا به خود باز آمدم او رفته بود ...


گفتمش: دل می‏خری ؟ پرسید چند ؟! گفتمش : دل مال تو ، تنها بخند

خنده کرد و دل ز دستانم ربود  ، تا به خود باز آمدم او رفته بود

دل ز دستش روی خاک افتاده بود … جای پایش روی دل جا مانده بود …



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۳:۵۷ توسط:picap موضوع: نظرات (0)