قطرات باران که روی صورتم می نشیند ٬ گویی دستان پرمهر تو نوازشم می کنند ...

باران که می بارد چه قدر دلم به تو نزدیک می شود
احساس زیبایی مرا به سمت تو میکشد
دوست دارم به بلندای آسمان دستانم را بلند کنم
و نگذارم قطره ای حتی از میان انگشتانم بگریزد
قطرات باران که روی صورتم می نشیند
گویی دستان پرمهر تو نوازشم می کنند
و من از دلهای ابری و غمگین خبری ندارم
چون از شوق تو لبریزم
باران که می بارد تو در راهـی و
من یقین می دانم تو نیز عاشـق بارانـی
تو مثل باران بخشنده ای ... نه !
باران مثل تو بخشنـده است
و راز شکوه و زیبایی باران در چشمـان تو نهفته است
و من در انتظـار بـاران حضـور تو در چشمان زمینی ام
شعر باران را زیرلب زمزمه می کنم ...
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: