لباس رویاهایم را بر تن شب می پوشانم و تصویرخاطره هایم را به تماشا می نشینم....
لباس رویاهایم را بر تن شب می پوشانم
و تصویرخاطره هایم را به تماشا می نشینم
من قاصدکهای سفید را بر تن خویش میزبانم
پیام و عطر تو را در نسیمی از سحر بی تابم
با قدمهایت بر نور لحظه های طلوع را در دو خورشید مهمانم
رقص تار تار موهایت و نور آبی چشمانت
در لبخندی زیبا را به ذوق دل نشسته ام
حلقه ای از دستانت در کلبه ای از عشق به اندازه ی آغوشم
و لبان شیرینت را در لحظه لحظه ی آرامشم به مهمانی خوانم...
(سعید مطوری)
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: