picap picap .

picap

به روی نیمکتی در آنسوی زمان معلق نشسته ام با خیالت ، همچنان و من هنوز به آن روز می نگرم . . .



به روی نیمکتی در آنسوی زمان


معلق نشسته ام با خیالت ، همچنان



گاه مرور می کنم خاطراتم را


قطره اشکی می بارد ، ناگهان



کاش می دانستی چگونه می نگرم


از پشت قابی ابری به این جهان



و از کنار تمامی فصول می گذرم


بدون حرف و کلام ، عصا زنان!



کمی از گذشته به یادم می آید


از روزگار و زمان های ِ بی زمان



و دستمالی که بر چشم می گیرم


گریه و گاهی هم اندکی تکان



چقدر اندوه و حرف ِناگفتنی ست


در این سینه و چشمهای ِ گریان



و من هنوز به آن روز می نگرم


که پر گشودی رها چون پرندگان




(ر.الف)



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۱۶ توسط:picap موضوع: نظرات (0)