picap picap .

picap

من صبورم اما...  بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم



من صبورم اما . . .

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

یا اگر شادی زیبای تو را

به غم غربت چشمان خودم می بندم


من صبورم اما . . .

چقدر با همه ی عاشقیم محزونم

و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ

مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم


من صبورم اما . . .

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را

از شب متروک دلم دور کند می ترسم


من صبورم اما . . .

آه... این بغض گران صبر نمی داند چیست



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۶:۱۶ توسط:picap موضوع: نظرات (0)