من گمان میکردم دوستی همچون سروی سرسبز چهار فصلش همه آراستگی است،من چه می دانستم هیبت باد زمستانی هست
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چهار فصلش همه آراستگی است
من چه می دانستم...
هیبت باد زمستانی هست
من چه میدانستم...
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ میرند از سردی دی
من چه میدانستم...
دل هرکس دل نیست
قلبها صیقلی از آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: