picap picap .

picap

در صبحگاه عشرت ، همدوش تو میرفتم ..... در شامگاه غربت ، بالین سرم بودی


با هر که سخن گفتم ، پاسخ زتو بشنیدم

برهرکه نظر کردم ، تو درنظرم بودی

در خنده ی من چون گل ، درکنج لبم خفتی

درگریه ی من چون اشک ، درچشم ترم بودی

در صبحگاه عشرت ، همدوش تو میرفتم

در شامگاه غربت ، بالین سرم بودی

آواز چو می خواندم ، سوز تو به سازم بود

پرواز چو میکردم ، تو بال و پرم بودی

هرگز دل من بر تو ، یار دگری نگزید

گر خواست که بگزیند ، یار دگرم بودی



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۵:۰۳ توسط:picap موضوع: نظرات (0)